سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۲۰۳۴۲۲
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزندکُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسهای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت میپذیرد که به نظر نویسنده فاجعهبار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکردهاش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکیاش به تاراج رفته بود! از این رو 7 نکته را در زیر یادآور میشوم:
۱. اگر پدران سنتزده ما خطاب به معلمان میگفتند " گوشت فرزندم مال تو استخواناش مال من! " ؛ این روزها خیلی از والدین مجوز شدیدتر برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۲۰۳۴۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنینهایی که از شکم مادرشان در اینستاگرام کار میکنند
به گزارش تابناک «بچه که نیس، یه وسیلهاس برای درآمدزایی والدین»، «خب چی میشه؟ یکی دوست داره یه پیج بزنه عکس نوزادی تا بزرگی کودکشو ثبت کنه»، «از جنینی میشه کودک کار اینستاگرامی»، «فک میکنم من تنها مادری هستم که به انتخاب پسرم احترام گذاشتم و تا خودش نخواد براش پیج نمیزنم»، «تو کشورهای دیگه کودک تا یه سنی حق نداره توسط والدین در شبکه مجازی یا لایوها دیده بشه»؛ اینها بخشی از پیامهای مخاطبان در فضای مجازی است که در واکنش به صفحههای اینستاگرامی کودک اینفلوئنسرهایی که هنوز متولد نشدهاند به ثبت رسیده است.
این درحالیست که رئیس گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی تهران شهرام خرازیها ۱۶ اردیبهشت ماه گفت که «والدین با انتشار عکس جنین در فضای مجازی حقوق مادی و معنوی کودک خود را مورد تجاوز قرار میدهند.»
چند سالی است که پای کودکان و حتی نوزادان به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی باز شده است. پیشتر خبر دستگیری پدری خبرساز شد که پسر ۶ ساله خود را مجبور به استفاده از الفاظ رکیک در فضای مجازی میکرد تا با استفاده از شیرین زبانی کودک، تعداد دنبال کنندگان صفحه اینستاگرامی خود را بالا ببرد.
آمار مستند و رسمی از تعداد کودکان اینستاگرامی موجود نیست، اما مددکاران اجتماعی خبر از رشد تصاعدی این کودکان در فضای مجازی و پایین آمدن روزانه سن اینفلوئنسرهای اینستاگرامی میدهند. به طوری که برخی از نوزادها هنوز متولد نشده هزاران دنبال کننده دارند.
اغلب این صفحهها در اینستاگرام با تصاویری از تست بارداری و سونوگرافی آغاز به کار میکند و حتی فیلم لحظه تولد برخی از آنها نیز در فضای مجازی موجود است.
البته استفاده ابزاری از کودکان در فضای مجازی تنها مختص به ایران نیست. این موضوع در سالهای گذشته به یکی از دغدغههای اصلی حامیان حقوق کودک در دنیا تبدیل شده است. این فعالان علاوه بر مخالفت با ساختن صفحات مجازی به نام کودکان، انتشار تصاویر صورت کودکان در صفحات والدین را نیز ناقص حقوق اولیه و تاثیر گذار بر سلامت روانی کودکان میدانند.
آسیه اناری، روانشناس بالینی کودکان، میگوید که «دنیای امروزی و آینده بر اساس همین ارتباطات شکل میگیرد. ما نمیتوانیم بچهها را از دنیای ارتباطهای مدرن و تکنولوژی دور کنیم.» والدین با ساختن صفحه اینستاگرام به دنبال آرشیو عکس کودکانشان هستند. اتفاقا بعضی از بچهها وقتی بزرگتر میشوند از دیدن عکسهای کودکی خود لذت هم میبرند.
اما محمدصادق باطنی، کارشناس شبکههای اجتماعی در حوزه کودک، میگوید که اینستاگرام جای خوبی برای آرشیو عکس نیست. با انتشار عکس کودک در فضای مجازی « بچه از همان سن کم به تأییدطلبی عادت میکند و این تایید را از آدمهای مجازی دریافت میکند و در بزرگسالی که گرفتن تایید سختتر میشود، برای اقناع همان بخشی که در شکلگرفتنش دخل و تصرفی نداشته، دست به کارهایی میزند که باعث آسیبهای جدی به شخصیت او میشود.»
روانشناسان معتقدند که والدین باید به حریم خصوصی فرزندان خود توجه کنند و هر عکسی را منتشر نکنند. علاوه بر این باید قوانین سخت گیرانهتری را از جانب شبکههای اجتماعی برای جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی از کودکان تصویب شود.
فارس